• وبلاگ : نگاه نو
  • يادداشت : آخرين پيام
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    توي يكي از روزهاي زرد پائيز

    كنار يك پنجره رو به غروب سرد خورشيد

    يك گل سرخ توي گلدون كهنه ي سفالي تك و تنها نشسته بود .

    اون گل سرخ از زندگي هيچ نشونه اي نداشت !

    روي گونه هاي زردش شبنم نشسته بود

    اما انگار دلش گرفته بود – تنگ غروب – و گريه كرده بود !؟

    توي خاك سرد گلدون بد جوري ريشه هاش غريب بودند

    هيچكسي انگار دل عاشق اونو درك نمي كرد ؟!!


    يادش افتاد روزي كه :.....
    سلام . مرسي که بهم سر زدي . بقيه متن منو ميتوني تو وبلاگم و در پست جديدم بخوني . بي صبرانه منتظرت هستم . باي