در آن دوردست که هيچ چراغي روشن نيست ، خدا بود و دلي که باير بود .
تمام روز نگاهش ، صحن ِ آسمان را مي پائيد ،
تا مگر خدا را ببيند _ براي اولين بار _ از نزديک ......
.... سلام . در سال نو با اولين دلنوشته ام بروزم .منتظر قدمهاي سبزت هستم .
تا بعد ...