• وبلاگ : نگاه نو
  • يادداشت : داستان دوم ازدواج...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 5 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    به نظر من هم دختر و هم پسر زماني كه واقعا احساس كردن مي تونن ازدواج كنند، و مسئوليت يك زندگي مشترك رو با تمام جوانبش به عهده بگيرن، مي تونن زندگي شخصي و دوران مجردي رو كنار بگذارن و وارد دوره جديد زندگيشون بشن، مي تونن عقايد و رفتارها و تفاوت هاي يك انسان ديگرو بپذيرن و از اين دست آمادگي ها رو در وجود خودشون احساس مي كنن سن ازدواجشون رسيده، واگرنه سن تقويمي هيچ ربطي به ازدواج نداره. البته اين نظر منه
    پاسخ

    متشكرم نگار خانم پذيرش افكار و احساسات ديگران نكته مهمي هست كه اشاره كرديد. در مورد بخش دوم كه اشاره كرديد، (دو طرف احساس كنند سن ازدواج شان رسيده) به نظر مي رسه كه بايد يك سن حداقل رو در نظر بگيريم تا از ازدواج هاي احساسي در سنين پايين كه خيلي هم آسيب پذير هستند جلوگيري كنيم.