نگاه نو
تقریبا ۳ روز بعد از زلزله بم بود که به اتفاق چند نفر از همکاران به بم رفتیم. تقریبا روز چهارم یا سوم بود که در یکی از محله های قدیمی بم به یک گروه امدادگر نروژی برخورد کردیم. این گروه در حال بیرون آوردن جنازه یکی از هموطنان مان از زیر آوار بود. البته به شکل کاملا محترمانه(دقیقا محترمانه نسبت به یک جنازه!) وبا ابزارهایی که مخصوص این کار ساخته شده بود نه با بیل و کلنگ!.
این گروه با دقت و وسواس زیاد جنازه این هموطن را از زیر آوار بیرون آوردند و با احترام به خانواده اش تحویل دادند. این صحنه را هیچ وقت فراموش نمی کنم..
..چند روز قبل که موضوع رها کردن چند بیمار در گوشه خیابان را شنیدم ناخودآگاه دوباره به یاد داستان بم افتادم. همچنین به یاد مفهوم "حرمت انسان" و "انسانیت".
نمیدونم شاید تفاوت دیدگاه و نگرش ما باعث شده که ما با یک انسان زنده اینطور برخورد کنیم و آن گروه امدادگر با یک جنازه آنطور برخورد کرد..
بگذریم،
و اما همایش،
در این دو روز غیر از صبح روز اول که بیشتر به صحبتهای مسؤلین اختصاص داشت، مباحث جالبی در زمینه طلاق، آسیبهای زنان، اعتیاد و سایر آسیبها مطرح شد. همچنین در بخش جنبی نیز نشست های جالبی باحضور کارشناسان برگزار شد که خیلی مفید بود. البته بعدا بیشتر در این مورد خواهم نوشت.
اما تا یادم نرفته اینکه، موقع رفتن از مسیر مشهد به بیرجند رفتیم و حدود ۴ ساعت مشهد بودیم و جای شما خالی یک زیارت حسابی هم رفتیم..
تا بعد...
هرساله وقتی از تعطیلات نوروز بر میگشتم احساس میکردم فقط چند روز مرخصی گرفتم و رفتم شمال و آخرش هم برگشتم سر کار و زندگی!
اما امسال سعی کردم تا با یک برنامه ریزی دقیق تر از این فرصت طلایی ۱۵ روزه استفاده کنم. خوشبختانه در طی تعطیلات به جاهای مختلفی رفتیم که خاطره انگیز ترین آن رفتن به منطقه آلاشت سوادکوه و سنگچال (آمل) بود.
جای همه شما حسابی خالی!
امیدوارم این تعطیلات به شما هم خوش گذشته باشه.