نگاه نو
سلام مطمئنا شما هم این جمله معروف رو شنیدید: "هنر نزد ایرانیان است و بس" جمله زیبایی که در وصف هنر ما ایرانیان زیاد استفاده میشه. در نگاه اول به نظر میرسه که منظور خاص ما هنرهایی که در جای جای این کشور و بدست هنرمندان اصفهانی، تبریزی، شیرازی و سایر هنرمندان ارائه میشه باشه. اگر با این توجیه برخود کنیم میشه گفت که این جمله در مورد ما صدق میکنه. اما آیا هنر فقط شامل صنایع دستی هنرمندان ماست؟ آیا نمیشه که این هنر رو به مفهوم عام در نظر بگیریم و در حوزه های دیگر هم برای جهانیان الگو باشیم؟ به عنوان نمونه، آیا نمیتونیم یک الگوی اقتصادی برای کشور ارائه بدیم ( که بتونه این آشفته بازار رو حل کنه! ) و حتی دیگران از ما الگو بگیرند، و اون موقع ما ادعا کنیم که هنر نزد ایرانیان است و بس؟ آیا نمیتونیم یک الگوی اداری و مدیریتی که بر پایه قانون و اخلاقیات باشه رو در کشور نهادینه کنیم و وضع مدیریت ما در سطح خرد و کلان اصلاح بشه و اونوقت با افتخار بگیم که هنر نزد یرانیان است و بس؟... یقینا تا وقتی که این موارد و خیلی موارد دیگر اصلاح نشده نمیتوانیم ادعای هنر داشته باشیم و با قید تأکید "بس" (یعنی اینکه هیچکس دیگه ای این هنر رو نداره!)، از خودمون تعریف و تمجید کنیم.. کم نیست الگوهای مناسبی که در آموزه های دینی ما وجود داره و ما از آن غافلیم. انشاا.. که از این ادعاها کمتر داشته باشیم و در عمل هنرمون رو در همه زمینه ها به جهانیان نشان دهیم.