سفارش تبلیغ
صبا ویژن























نگاه نو

فرا رسیدن نوروز

بر همه شما دوستان عزیز مبارک.

با آرزویی سالی بهتر برای شما...


نوشته شده در سه شنبه 91/12/29ساعت 11:45 صبح توسط محمد مجیدی| نظرات ( ) |

سلام

 مطمئنا شما هم این جمله معروف رو شنیدید:  "هنر نزد ایرانیان است و بس"

جمله زیبایی که در وصف هنر ما ایرانیان زیاد استفاده میشه. در نگاه اول به نظر میرسه که منظور خاص ما هنرهایی که در جای جای این کشور و بدست هنرمندان اصفهانی، تبریزی، شیرازی و سایر هنرمندان ارائه میشه باشه. اگر با این توجیه برخود کنیم میشه گفت که این جمله در مورد ما صدق میکنه.  اما آیا هنر فقط شامل صنایع دستی هنرمندان ماست؟ آیا نمیشه که این هنر رو به مفهوم عام در نظر بگیریم و در حوزه های دیگر هم  برای جهانیان الگو باشیم؟

به عنوان نمونه، آیا نمیتونیم یک الگوی اقتصادی برای کشور ارائه بدیم ( که بتونه این آشفته بازار رو حل کنه! ) و حتی  دیگران از ما الگو بگیرند، و اون موقع ما ادعا کنیم که هنر نزد ایرانیان است و بس؟

آیا نمیتونیم یک الگوی اداری و مدیریتی که بر پایه قانون و اخلاقیات باشه رو در کشور نهادینه کنیم و وضع مدیریت ما در سطح خرد و کلان اصلاح بشه و  اونوقت با افتخار بگیم که هنر نزد یرانیان است و بس؟...

یقینا تا وقتی که این موارد و خیلی موارد دیگر اصلاح نشده نمیتوانیم ادعای هنر داشته باشیم و با قید تأکید "بس" (یعنی اینکه هیچکس دیگه ای این هنر رو نداره!)، از  خودمون تعریف و تمجید کنیم..

کم نیست الگوهای مناسبی که در آموزه های دینی ما وجود داره  و ما از آن غافلیم.

انشاا.. که از این ادعاها کمتر داشته باشیم و در عمل هنرمون رو در همه زمینه ها به جهانیان نشان دهیم.


نوشته شده در جمعه 91/12/18ساعت 3:9 عصر توسط محمد مجیدی| نظرات ( ) |

سلام

    چند هفته ای بود که شبکه سوم سیما سریالی  با نام "زمانه" را پخش می کرد که این سریال در هفته جاری به پایان رسید. با شناختی که از آقای فتحی کارگردان این سریال داشتم، معمولا داستان اون رو دنبال می کردم. این سریال موضوعات اجتماعی زیادی که واقعیت های جامعه امروز ایران هست را بیان کرد. اما مهمترین موضوعی که به نظر من مطرح شد و پایه و اساس مشکلات بعدی در این سریال شد بحث ازدواج شخصیت های اصلی داستان (بهزاد و ارغوان) بود. به اقتضای شغلم با بهزاد ها و ارغوان های زیادی  که دور و بر ما زندگی می کنند برخورد می کنم. دختران و پسران جوانی که درگیر روابط عاطفی و احساسی می شوند و تنها با این دلیل و توجیه ازدواج می کنند، و عموما نتیجه این ازدواج ها هم به جایی ختم می شود که ازدواج این دونفر ختم شد، یعنی جدایی و طلاق.

 اشاره کردم که این موضوعی که به آن پرداخته شد خیلی جالب بود و جای کار بیشتری هم داشت اما به نظر من داستان سریال بد ادامه پیدا کرد و به بدترین شکل ممکن هم پایان یافت. نمی دونم چرا سریال های ما درد، مشکل و بدبختی افراد رو به بهترین شکل ممکن نشان میدهند اما راه اصلاح و برخورد مناسب با آن را به شکل بدی نشان می دهند. چقدر خوب بود که از تعدادی از مهارتهای زندگی از جمله حل مسأله و تفکر انتقادی در این سریال استفاده می کردیم و نشان می دادیم که راه حل های منطقی تری هم برای این مشکلات وجود داشت...

و اما نکته آخر اینکه،  در اغلب سریال ها و فیلم ها معمولا مشاور حقوقی و انتظامی در کنار نویسنده فیلمنامه و کارگردان حضور دارد، چقدر خوب بود که نویسنده فیلمنامه و کارگردان این سریال و فیلم های دیگری که به موضوعات و آسیب های اجتماعی می پردازند، از نظرات مشاورین روان شناسی هم استفاده می کردند.


نوشته شده در پنج شنبه 91/12/3ساعت 11:45 عصر توسط محمد مجیدی| نظرات ( ) |

سلام

چند وقتی است که مجددا فرصت کسب علم و دانش برایم فراهم شد، در دانشگاهی که آزاد است و البته اسلامی!  نکته ای که در این دانشگاه از ابتدا برایم جالب بود اینکه همه خانمهای دانشجوی دانشگاه از چادر استفاده می کردند. در نگاه اول با خودم گفتم حتما به خاطر اسلامی بودن این دانشگاه هست! اما پس از مدتی با مشاهده چادرهایی که به زمین و روی گرد وخاک کشیده می شد و با مشاهده برادران حراست جمع و جور می شد! متوجه شدم که داستان چیز دیگری است، " اجباری بودن استفاده از چادر در این دانشگاه! "...

و اما این موضوع بهانه ای شد برای یاد آوری چند نکته:

- اصرار و اجبار به رعایت یک موضوع، همیشه و همه وقت باعث رعایت اون توسط دیگران نمیشه و چه بسا گاهی اوقات نتیجه عکس داره. به عنوان نمونه به محض خروج از فضای دانشگاه به سرعت چادر ها توسط اکثر این دانشجویان کنار گذاشته میشد. چقدر خوبه که به جای اصرار به اینکه دانشجویان چادر سر کنند روی حجاب و پوشش مناسب و کامل تاکید کنیم. با این توصیف هر حجاب کاملی میتونه حجاب برتر باشه.

- تاکید و تمرکز زیاد روی حجاب خانم ها در این دانشگاه باعث شده که برای پسرها یک حاشیه امن ایجاد بشه! و اونها با هر پوشش که دوست دارن به دانشگاه بیان. در صورتی که لزوم داشتن پوشش مناسب باید هم برای دختر و هم برای پسر بصورت همزمان مطرح باشه.

- به نظر میرسه که این اقدامات،  دفاعی  بد از چادر باشه. و معمولا هم دفاع های بد نه تنها باعث گسترش و تبلیغ برای یک موضوع نمیشه بلکه بعضی وقتها نتیجه منفی و عکس داره.

  انشاا.. که نتیجه تربیت های ما در خانه و مدرسه و جامعه طوری باشه که مفاهیم و ارزشهای اخلاقی و دینی برای بچه ها درونی بشه و نه اینکه از روی اصرار و اجبار رعایت بشه. به اعتقاد روان شناسان و نظریه پردازان تعلیم و تربیت، مفاهیمی که در انسانها درونی بشه در همه حال و در همه جا توسط خود شخص و بدون توجه به نظر دیگران رعایت میشه. به عبارتی دگر اون فرد نه تنها خودش رو در جامعه خودمون ملزم به رعایت این ارزشها و از جمله حجاب میدونه بلکه اون رو در همه جا رعایت میکنه، حتی در بلاد کفر...



نوشته شده در جمعه 91/11/20ساعت 12:33 عصر توسط محمد مجیدی| نظرات ( ) |

سلام دوستان

قبل از هر چیز میلاد پیامبر رحمت را به همه شما دوستان عزیز تبریک میگم.

در خصوص تأخیر طولانی در به روزرسانی وبلاگ لازم میدونم از همه دوستان معذرت خواهی کنم. چند وقتی به خاطر یک سری مشغله اداری و همچنین یک فرصت تحصیلی جدید که برایم بوجود آمد، متآسفانه کمتر فرصت نوشتن مطلب در وبلاگ رو داشتم. انشاا.. از این به بعد منظم تر وبلاگ را به روز خواهم کرد.

تا بعد...



نوشته شده در سه شنبه 91/11/10ساعت 6:39 عصر توسط محمد مجیدی| نظرات ( ) |

   1   2   3      >