سفارش تبلیغ
صبا ویژن























نگاه نو

سلام

    یکی از عادت های ما ایرانی ها "خانه تکانی" آخر سال هست.  همه ما سعی می کنیم تا به نظافت و تمیزی خانه بپردازیم و سال جدید رو با یک ظاهری نو و زیبا و آراسته آغاز کنیم.

 شاید این جمله کمی کلیشه ای باشه، اما چقدر به خانه تکانی و آراستگی دلمون می پردازیم؟

چقدر سعی می کنیم سال جدید رو با کنار گذاشتن اخلاق و رفتار منفی و عادت های بد و جایگزین کردن آن با اخلاق و رفتاری مثبت و خوب آغاز کنیم؟

چقدر خوبه که در پایان هر سال یکی از این ویزگی های منفی رو انتخاب کنیم و سعی کنیم که در سال جدید اونهارو کنار بگذاریم. ویژگی های منفی مثل: خشم، تند خویی، قضاوت های نابجا، حسادت و...

و چقدر زیباست که یک ویژگی و اخلاق و رفتار خوب رو انتخاب کنیم و اونهارو در خودمون تقویت کنیم.

***********************

فکر می کنم هنوز هم دیر نشده. کمی با خودمون خلوت کنیم و خودمون رو مرور کنیم. این خصوصیات و ویژگی ها به راحتی قابل شناسایی هستند و مطمئنا این کار قبل از اینکه روی دیگران تأثیر بذاره، آثار مثبت زیادی روی خودمون خواهد داشت...


نوشته شده در شنبه 91/1/19ساعت 5:25 عصر توسط محمد مجیدی| نظرات ( ) |

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی

چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن

که قارون را زیان ها داد سودای زراندوزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

 به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست

 مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی

طریق کام بخشی چیست ترک کام خود کردن

کلاه سروری آن است کز این ترک بر دوزی

سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی

که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی

ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست

مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی

می‌ای دارم چو جان صافی و صوفی می‌کند عیبش

خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی

جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع

که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی

به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم

 بیا ساقی که جاهل را هنیتر می‌رسد روزی

نه حافظ می‌کند تنها دعای خواجه تورانشاه

ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی 

"حافظ"

**************************************************

سال 1390 هم آخرین روزهای خودش رو سپری می کنه. این سال فراز و نشیب های زیادی داشت. خاطرات خوب و بد. یکی از اتفاقهای خوب این سال برای من هم آشنایی و تعامل با تعدادی از دوستان مجازی جدید بود. از طرفی خیلی دوست داشتم که فعالیتهای بیشتری توی وبلاگ داشته باشم، اما مشغله کاری زیاد امکانش رو برام فراهم نکرد. با این حال امیدوارم سال آینده بتونم ایده ها و کارهایی که توی ذهنم هست رو عملی کنم.

برای همه دوستان عزیزم  و خوانندگان محترم وبلاگ آرزوی موفقیت می کنم.

 امیدوارم که سال 90 رو با رضایت به پایان ببرید. و سال 91 هم سالی سرشار از موفقیت و شادی برای شما باشه.

آرزو می کنم،  همیشه زندگی تان با "رضایت درونی" و "حال خوب" همراه باشد...

 

 


نوشته شده در سه شنبه 90/12/23ساعت 11:59 صبح توسط محمد مجیدی| نظرات ( ) |

سلام

    این موضوعی که میخواهم اشاره کنم چند وقتی است که ذهنم رو مشغول کرده. از طرفی موارد زیادی از این مشکل رو مخصوصا طی یکی دوسال اخیر مشاهده کردم و این باعث شد که انگیزه بیشتری برای نوشتن این مطلب پیدا کنم. از طرفی هم گاهی اوقات وقتی در جمع همکاران به این موضوع اشاره می کنم احساس می کنند که این یک حساسیت شخصی است. در صورتی که اعتقاد من این هست که این بحث تأکید روی اصول اخلاق حرفه ای مشاوره و راهنمایی به منظور حفظ و صیانت از حریم مشاور و مشاوره و همچنین رعایت حقوق خدمت گیرنده (مراجع) است. یک یاد آوری مهم اینکه دوست دارم خوانندگان، این مطلب را به عنوان یک بحث پیشگیرانه بدانند، و به هیچ وجه قصد ندارم که خدای نکرده دیدگاه منفی نسبت به مشاور و مشاوره بوجود بیاید.

و اما موضوع چیست؟

در مشاوره همیشه روی یک اصل مهم تأکید میشود و آن هم "رابطه حرفه ای" بین مشاور و مراجع است.

متأسفانه گاهی اوقات برخی افرادی به تجارب خود از مشاوره و راهنمایی اشاره می کنند که با کمی تأمل متوجه می شویم که این اقدامات مشاوره ای با اصول حرفه ای مشاوره مغایرت دارد و به هیچ وجه مشاوران حرفه ای از این روشها استفاده نمی کنند. در ادامه قصد دارم به برخی از این موارد اشاره کنم :

1-      مشاوره و راهنمایی باید در فضا و مکان رسمی صورت بگیرد، مکان هایی مانند کلینیک های مشاوره دولتی و خصوصی، درمانگاههای دارای مجوز و بیمارستان ها.  یک نکته مهم اینکه عموما در دفاتر مشاوره خصوصی(شخصی) هم این کار صورت می گیرد که در این صورت تابلوی مشاور بر سردر آن مرکز نصب شده و معمولا مجوز فعالیت مشاور هم در داخل دفتر مشاوره نصب می شود. بنا بر این باید از صحبت هایی که در مکان هایی مانند کافی شاپ، پارک، مکانهای خصوصی مشاور و مراجع و.. به عنوان مشاوره صورت می گیرد جدا خودداری و پرهیز شود. همچنین در فضای مجازی هم ابتدا باید هویت راهنما و یا مشاور را احراز کنیم و پس از آن اقدام به مشاوره کنیم. معمولا مشاوره های اینترنتی در سایت هایی که رسمی هستند و اطلاعات دقیقی از خود ارائه می دهند صورت می گیرد. (در مشاوره های اینترنتی از دادن جزئیات اطلاعات شخصی و خانوادگی خود و یا تصاویر شخصی جدا خودداری نمایید).

2-      محتوای صحبت های مشاور و مراجع باید هماهنگ با فرایند مشاوره باشد و مشاور نمیتواند بدون اینکه ضرورتی داشته باشه و صرفا جهت کنجکاوی وارد حریم شخصی و خصوصی افراد شود. به عنوان نمونه وقتی در خصوص راهنمایی شغلی صحبت میشود نیازی به ورود به تجارب شخصی عاطفی و یا جن.سی مراجع نیست. البته در بررسی مشکلات زناشویی و خانوادگی و در برخی مشکلات دیگر شاید نیاز باشد که مشاور برای بررسی دقیق تر وارد این حوزه ها شود که مانعی نداره، ولی رضایت مراجع شرط اصلی دادن این اطلاعات است.

3-      گاهی اوقات مشاوره به صورت تلفنی هست و مشاور و مراجع به صورت تلفنی با هم صحبت می کنند. در حال حاضر تلفن 148 بصورت فراگیر و در کل کشور مشاوره رایگان ارائه می دهد و برخی از مراکز مشاوره خصوصی                    و دولتی دارای مجوز هم بخشی از فعالیت های خودشان را به صورت تلفنی ارائه می دهند.  نکته مهم دیگر اینکه گاهی اوقات فرد مشاور به میل خود یا به اصرار مراجع شماره همراه و حتی گاهی شماره منزل خود را برای مشاوره تلفنی در اختیار مراجع قرار می دهد، که این موضوع هم می تواند مشکلات حقوقی و قانونی زیادی را برای دو طرف ایجاد کند و لازم است از آن پرهیز شود.

4-      در صورت نیاز به تماس و پیگیری کار مراجع، این کار توسط واحد پذیرش و یا مددکاری مرکز مشاوره و از طریق شماره تلفن رسمی آن مرکز صورت می گیرد. بنابر این مشاور نمی تواند شخصا و با استفاده از تلفن شخصی خود اقدام به برقراری تماس با مراجع نماید،( چه به منظور پیگیری و چه به منظور ادامه مشاوره به صورت تلفنی).

5-      مشاور و مرکز مشاوره حق الزحمه مشاوره را بصورت رسمی دریافت می کند و رسید آن وجه را به مراجع ارائه می دهد بنابر این پرداخت وجه به صورت غیر رسمی و غیر شفاف توصیه نمی شود.

6-      مشاور نمی تواند به مراجع خود هدیه دهد (عطر، ادکلن، گل و... )، همچنین لازم است که مراجع هم از انجام این کار پرهیز کند.

7-      مشاور و مراجع نمی توانند ارتباط عاطفی (یا خدای نکرده ارتباط جسمی یا جن.سی) با هم داشته باشند. وابستگی عاطفی شدید مراجع و مشاور (و بالعکس) می تواند مشکلاتی را در فرایند مشاوره ایجاد کند. همچنین طبق یک اصل حرفه ای ( که بین المللی هم هست) مشاور و مراجع نمی توانند با هم ازدواج کنند، (مگر اینکه حداقل 2 سال از قطع ارتباط حرفه ای و فرایند مشاوره آنها بگذرد.)

·          و اما نکته مهم اینکه وجود مشکلات بالا می تواند یک ارتباط مشاوره ای را آسیب زا کند. بنا بر این همه هدف ما باید این باشد با رعایت آنها مشکلی برای خود (به عنوان خدمت گیرنده یا مشاور) ایجاد نکنیم...

·          و دیگر اینگه مجددا تأکید می کنم که این مطلب جنبه پیشگیرانه دارد و به هیچ وجه قصد زیر سؤال بردن مشاور و مشاوره  را نداشته و همانطور که قبلا هم اشاره کردم هدف آن حفظ و صیانت از این حرفه می باشد...

منتظر شنیدن نظرات تان هستم...


نوشته شده در جمعه 90/11/28ساعت 1:16 عصر توسط محمد مجیدی| نظرات ( ) |

1-      به اقتضای حوزه کاری ام با خانم های زیادی برخورد می کنم که زندگی خانوادگی سخت و عذاب آوری رو تحمل می کنند و حتی گاهی اوقات انواع آزار جسمی و روحی و ضرب و شتم رو تحمل می کنند و وقتی علت ادامه زندگی مشترک رو ازشون می پرسیم،  یک دلیل عمده رو ذکر می کنند:  فقط به خاطر بچه ام...

2-      صبح دیروز صحنه ای رو دیدم که هنوز هم دارم اون رو توی ذهنم تجزیه و تحلیل میکنم. یک خانم جوان مراجعه کرده بود با پسربچه ای حدودا دو و نیم ساله در بغل. از چسبیدن بچه به مادر کاملا مشخص بود که کودک در کنار ما (به عنوان افرادی غریبه) احساس ناامنی داره و آغوش مادر هم محلی هست برای احساس امنیت و آرامش.  از خانم علت مراجعه رو پرسیدم، که گفت: از شوهر معتادم جدا شدم و قصد دارم سرکار برم و ازدواج مجدد داشته باشم، این بچه رو هم نمیتونم نگه دارم و میخوام به بهزیستی تحویل بدم...

نمی خوام نتیجه گیری منفی داشته باشم، ولی سؤالاتی ذهنم رو مشغول می کنه:

چه وضعیتی می تونه برای یک خانمی که خصوصیاتش رو در بخش اول گفتم، پیش بیاد که بچه خودش رو به راحتی از خودش جدا کنه؟

آینده این کودک چگونه  خواهد بود و این کودک در آینده این رفتار رو چگونه تجزیه و تحلیل خواهد کرد؟

چه اقداماتی می توان انجام داد تا این کودک و کودکانی مانند او از تکیه گاههای عاطفی خود جدانشوند؟

و پرسش های بی پاسخی دیگر...


نوشته شده در دوشنبه 90/11/24ساعت 10:6 صبح توسط محمد مجیدی| نظرات ( ) |

راهبی کنار جاده نشسته بود و با   چشمان بسته در حال تفکر بود.

 ناگهان تمرکزش با صدای گوش خراش یک سامورایی به هم   خورد.

سامورایی پرسید:  پیرمرد، بهشت و جهنم را  به من نشان بده  .

راهب به سامورایی نگاهی کرد و  لبخند زد.

 سامورایی از اینکه راهب بی­توجه به شمشیرش فقط  به او لبخند می­زند، برآشفته شد،   شمشیرش را بالا برد تا گردن راهب را بزند!

راهب به آرامی گفت: خشم تو نشانه­ی جهنم است.

سامورایی با این حرف آرام شد، نگاهی به چهره راهب انداخت و به او  لبخند زد.
آنگاه راهب گفت: این هم نشانه­ی بهشت...

پ.ن: دوستان عزیز، داستان های بعدی ازدواج را پی خواهیم گرفت...


نوشته شده در یکشنبه 90/11/23ساعت 11:14 صبح توسط محمد مجیدی| نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >